آیا آمریکا در حال تدارک حملهی قریب الوقوع به ایران است؟ پاسخ این پرسش یکی از اصلیترین موضوعاتی است که این ایام، ذهن هر استراتژیست نظامی در ایران را به خود مشغول کرده و شاید حتی بتوان گفت که مباحث اصلی اتاق فکرهای معتبر جهانی نیز گرد همین محور میچرخد. راقم این سطور اما در یادداشت حاضر فارغ و فراتر از ارایهی درصدی از احتمال دربارهی این درگیری احتمالی، قصد دارد یک چارچوب و مدل کلی برای تحلیل رفتار غرب در بازهی زمانی یکی دو ماه اخیر و نیز ماههای آینده ارایه کند، مدلی که نشان میدهد غرب برای حمله به ایران دربارهی یک الگوی چهار وجهی به اجماع رسیده و در حال ارزیابی جوانب و عواقب به کارگیری این مدل است.
شاید بتوان ادعا کرد که یک حقیقت برای تمامی تحلیلگران روشن و غیرقابل تردید است و آن این که، آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران در کنار گزینههایی که به مرحلهی اجرا در آورده،همواره در اندیشهی حملهی نظامی نیز بوده است. یک فارغ و فراتر از ارایهی درصدی از احتمال درگیری میان آمریکا و ایران، میتوان یک چارچوب و مدل کلی برای تحلیل رفتار غرب در بازهی زمانی یکی دو ماه اخیر و نیز ماههای آینده ارایه داد که نشان میدهد غرب برای حمله به ایران دربارهی یک الگوی چهار وجهی به اجماع رسیده است...واقعیت دیگر نیز آن است که تهدید کنندهی اصلی منافع آمریکا در مرزهای جغرافیایی ایران، کوتاه شدن دست واشنگتن از موقعیت ژئوپلتیک کشورمان و یا منابع سرشار آن نیست، بلکه مشکل اصلی کاخ سفید با تهران، نظام سیاسی «جمهوری اسلامی» است.
بنابراین باید گفت «براندازی نظام سیاسی» و نه اشغال و سیطره بر منابع و مانند اینها، در رأس اهداف یک حملهی احتمالی قرار دارد. علت این که چنین حملهای تاکنون صورت نگرفته، تجربهی شکست سهمگین آمریکا و غرب در افغانستان و به ویژه عراق است. اما ارزیابی مواضع تئوری پردازان سیاست خارجی آمریکا و نیز رفتار بازوهای اجرایی سیاست خارجی این کشور نشان میدهد که کاخ سفید، حمله به لیبی را حملهای موفق برای سرنگونی نظام حاکم ارزیابی کرده و بر اساس قیاس این حملهی نظامی با یورش ناموفق به عراق، در یک مدل نظامی برای حمله به دیگر کشورها از جمله ایران به جمعبندی رسیده است.
این الگو ابتدا در شمارهی 5 سپتامبر 2011م. هفته نامهی تایمز، به قلم «فرید زکریا» عضو شورای روابط خارجی آمریکا (Council on Foreign Relations)-که یکی از هستههای اصلی تصمیمسازی دربارهی سیاست خارجی واشنگتن است- به وضوح تبیین و سپس برای تست اولیه دربارهی ایران، به بخشهای عملیاتی سپرده شد. زکریا با مقایسهی جنگ عراق و لیبی مینویسد: «اگر آمریکا قصد مداخلهی نظامی در کشوری را دارد، باید اول؛ یک جریان اپوزیسیون داخلی مسلح در کشور هدف وجود داشته باشد که بتواند برضد حکومت مرکزی اعلام جنگ کند، هر اقدام بینالمللی باید از سوی نیروهای داخلی درخواست شود. دوم؛ با توجه به ماهیت جهان عرب، کسب مشروعیت منطقهای برای حمله، ضروری است چرا که نباید چنین حملهای در اذهان مردم منطقه به عنوان یکی دیگر از موارد مداخلهی امپریالیستی غرب در جهان اسلام قلمداد شود. سوم؛ با وارد کردن سازمان ملل به ماجرا، باید یک مشروعیت بینالمللی نیز برای حمله ایجاد کرد و در نهایت، آمریکا باید به همپیمانان اروپایی تفهیم کند که چنان حملهای باید به واقع «چند جانبه» باشد تا بار هزینهی جنگ روی دوش آمریکا سنگینی نکند.»
با در نظر گرفتن این مدل به عنوان یک چارچوب میتوان به تحلیل تقریباً دقیقی از رفتارهای بعضاً غیرقابل پیشبینی مجریان سیاست خارجی آمریکا در یکی دو ماه اخیر، پی برد. آمریکاییها تقریباً در هر چهار وجه این مدل، اقدامهای خود را برضد ایران آغاز کردهاند. در رابطه با وجه اول یعنی استمداد از اپوزیسیون مسلح داخلی، یک کد کاملاً آشکار از زبان وزیر خارجهی آمریکا وجود دارد. «هیلاری کلینتون» روز چهارشنبه 4 آبان ماه یک مصاحبه با شبکهی «بی.بی.سی» فارسی ترتیب داد و آشکارا از جریان سبز خواست «مانند مردم لیبی عمل کنند.»یعنی برضد جمهوری اسلامی دست به سلاح ببرند. اقدامهای آمریکا فقط به درخواستهای شفاهی محدود نشده و اضافه کنید به این سخنان کلینتون،خبر اخیر کشف محمولهی عظیم سلاح در مرزهای غربی را که با هدف استفاده در تهران وارد کشور شده بود. آمریکاییها در اندیشهی راه اندازی یک جنگ داخلی در ایران با تکیه بر جریان سبز هستند. میتوان گفت که سفر شخص فرید زکریا به تهران به بهانهی مصاحبه با رییس جمهور و استقرار چند روزه در سعدآباد تهران، بیارتباط با تلاشهای واشنگتن برای ارزیابی دقیقتر شرایط ایران نبوده است.
در مرحلهی بعد نیز، هم اکنون میتوان سناریوی مضحک طرح ترور سفیر عربستان توسط سپاه قدس را در چارچوب وجه دوم مدل جدید برخورد نظامی-یعنی کسب مشروعیت منطقهای برای حمله- قرار داد و به تحلیل آن نشست. این سناریو با هدف جلوه دادن ایران به عنوان یک تهدید برضد دولتها و ملتهای منطقه طراحی شده است و احتمالاً در انحا و اشکال گوناگون نیز ادامه خواهد یافت تا همانگونه که کشورهای عربی در حمله به لیبی با غرب همراه شدند،در حملهی احتمالی به ایران نیز دولتهایی چون ریاض بهانهی کافی برای همراهی داشته باشند.
وجه سوم از الگوی جدید کاخ سفید، کسب مشروعیت بینالمللی برای حمله از دریچهی سازمان ملل متحد است. میتوان به سهولت مسألهی گزارش جدید «یوکیو آمانو» دربارهی پروندهی هستهای ایران و ذکر نظامی بودن فعالیتهای تهران برای نخستین بار را در راستای تلاشهای غرب برای کسب مشروعیت بینالمللی برخورد نظامی با ایران دانست. اگر به متن قطعنامهیGOV/2011/68 شورای حکام آژانس انرژی اتمی مراجعه کنید، خواهید دید که هر چند ماجرا با ناکامی آمریکا در ایجاد اجماع و جلب نظر موافق چین و روسیه، به شورای امنیت ارجاع نشداما همین قطعنامه، راه را برای ادامهی تلاشهای آمریکا باز گذاشته و در بند 5 خود از دبیر کل خواسته است گزارشی را به جلسهی مارس 2012م. شورا دربارهی اجرای مفاد قطعنامه ارایه کند که بیتردید، گزارش مثبتی نخواهد بود.
دربارهی وجه چهارم الگوی یاد شده نیز باید گفت تقسیم هزینهی جنگ در ماجرای لیبی انجام شد و تقریباً یک مسألهی تمام شده است. در این جنگ، آمریکا دیگر به تنهایی بار هزینهها را به دوش نکشید. واشنگتن در جنگ عراق بیش از یک هزار میلیارد دلار هزینه کرده و 5 هزار نیروی نظامی خود را از دست داده است. اما جنگ لیبی را با صرف هزینهای کمتر از یک میلیارد دلار و بدون تلفات نظامی به پایان رساند.
همان طوری که در طلیعهی این نوشتار اشاره شد، هدف از این یادداشت تبیین مدل جدیدی بود که غرب دربارهی حملههای نظامی خود در آن به اجماع رسیده و باید در تحلیل رفتار کاخ سفید و نیز پاسخهایی که داده میشود، در نظر گرفته شود. وگرنه دربارهی عملیاتی شدن این مدل در حوزهی ایران تردیدهای فراوانی وجود دارد. به نحوی که حتی ابتداییترین بخش این مدل نیز قابل اجرا نیست و اساساً تکیه بر جریان سبز به عنوان اپوزیسیونی که قادر به اعلام جنگ برضد سیستم باشد،یک مفروض اشتباه است.
اما به هر صورت این مدل یک الگوی مورد اجماع در واشنگتن است که میتوان شواهد فراوانی دربارهی عملیاتی شدهی آن در دیگر حوزهی مهم هدف آمریکا یعنی سوریه ذکر کرد که از حوصلهی این نوشتار خارج است. آمریکا اگر از تأمین شدن امنیت اسراییل پس از حمله و نیز روی کار آوردن یک جریان همسو با خود پس از سرنگونی دولت بعث به یقین برسد، با مدل چهار وجهی جدید خود دمشق را هدف قرار خواهد داد. منبع:جوان آنلاین
ان الذین آمنواوعملواالصالحات سیجعل لهم والرحمن ودا... هماناآنان که ایمان آوردندوعمل صالح انجام دادندخداوندرحمان آنهارامحبوب می گرداند
بازدید دیروز : 141
کل بازدید : 182693
کل یاداشته ها : 356