در بعضی از کتب معتبره اصحاب ذکر شده است که در مدینه زنی بدکاره بود که به اعمال زشت معروف بود. او همسایهای داشت که همیشه بر تعزیهداری حضرت امام حسین(ع) مواظبت مینمود. روزی به عادت همیشه مشغول تعزیه بود و دیگی بر بالای آتش گذارده بود که طعامی برای عزاداران مهیا کند، آن زن فاسق احتیاج به آتش پیدا نمود، به خانه همسایه آمد تا آتش بردارد.
نزدیک آن دیگ آمد، متوجه شد آتش آن خاموش شده لذا آتش آن را با فوت روشن نمود به سبب تأثیرات آتش و دود چند قطره آب از دیدگانش بیرون آمد. آتش را برداشت و به خانه خود رفت.
ایام تابستان بود و آن زن عادت به خواب قیلوله داشت. چون به خواب رفت دید که قیامت بر پا شده، مأموران جهنم او را گرفتند و به غل و زنجیر آتشین بستند و فرمودند: خداوند متعال بر تو غضب نموده و به ما دستور داده که تو را به جهنم بریم.
آن زن فریاد میکرد و استغاثه مینمود و کسی به فریاد او نمیرسید، ملائکه عذاب او را میکشیدند تا آنکه به کنار جهنم رسیدند، چون خواستند او را در جهنم بیندازند شخصی نورانی بر ایشان فریاد زد که دست از وی بردارید.
ملائکه عذاب از او دور شدند، و در کمال ادب و ملایمت عرض کردند: این زن فاسق است و عمر خود را صرف کار بد و معصیت خدا نموده! فرمود: بلی اما در این روز بر جماعت عزادار وارد شد و آتش به جهت ایشان افروخت، و به این سبب از حرارت آتش دست او آزرده شد، و اشک از دیدگانش بیرون آمد.
چون ملائکه این سخن را شنیدند او را برگردانیدند و
چون آن زن از خواب بیدار شد به تعجیل خود را به عزاخانه رسانید و خواب خود را برای ایشان نقل نمود، و در آن مجلس شورشی از نو پیدا شد و چنان گریه و زاری نمودند که چشم روزگار ندیده بود، و آن زن به برکت عزاداری سیدالشهداء(ع) توبه کرد و بقیه عمر خود را صرف عزاداری آن جناب نمود.
منبع:نشریه پرتوسخن
ان الذین آمنواوعملواالصالحات سیجعل لهم والرحمن ودا... هماناآنان که ایمان آوردندوعمل صالح انجام دادندخداوندرحمان آنهارامحبوب می گرداند
بازدید دیروز : 141
کل بازدید : 182600
کل یاداشته ها : 356